*به نام او که عاشقی
را بنا کرد*
باران نم نم می بارد
گوشه ای از اتاق شمع با سرعت کم ذوب می شود وپروانه به دور او می چرخد تا نکنه شمع گرمش
شود و با بال های زیبایش شمع را باد می
زند پروانه یک عاشق است ولی دریغ از این عشق که چه غم انگیز به پایان می رسد زیرا پروانه
در فراغ شمع بال هایش را از دست می دهد و شمع هم به عشق پروانه ذوب می شود و از
بین می رود و هنوز دلتنگ پروانه است تا بالا ی فراز او بچرخد و خاطرات زنده
کند....
پس چه خوب است عشق ما هم مانند شمع و پروانه باشد ازهم دور باشیم ولی به
خاطر هم بمیریم....
نظرات شما عزیزان:
|